درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید. اين وبلاگ اومده تا بگه"چشم ها را بايد شست".بسه ديگه اين همه غصه خوريم.ما اومديم زندگي رو يه جور يگه ببينيم.پس: موفق... يا علي
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 15
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


شناخت شنبليله ي بي شيله پيله
خودمم معنيشو نميدونم




 

درودت باد

درودت باد ای داد ِ پس بیداد

درودت باد ای در کرنش لبهای ما ، صد حنجره فریاد

درودت باد ای واگیر ِ بیداری بر این مخمورگان مات ِ دشمن شاد

درودت باد ای در قحطی عشق و جنون ،

مجنون تر از لیلی و شیرین تر ز هر فرهاد

درودت باد ای مرهون تو صد خاطر و صد یاد

درودت باد سر دادم به ره دیده ، دلی در دوریت در داد ،

میدانم تو می دانی ، بماند هرچه بادا باد



دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 16:2 ::  نويسنده : كوثر مباشري

 

از يه ديوونه ميپرسن چرا ديوونه شدي؟

ميگه: من يه زن گرفتم كه يه دختر 18 ساله داشت .دختر زنم با بابام ازدواج كرد ،پس زن من مادر زن پدر شوهرش شد. دختر زن من پسري زاييد كه داداش من و نوه ي زنم بود ،پس نوه ي منم بود. پس من پدر بزرگ داداشم بودم. زن من پسري زاييد كه زن پدرم، خواهر ناتني پسرم و مادربزرگ اون شد . پس پسرم داداش مادر بزرگش بود و من خواهر زاده ي پسرم شدم. تو بودي ديوونه نميشدي؟؟؟؟؟؟؟؟؟



پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 18:7 ::  نويسنده : كوثر مباشري

 

خدا را شكر كه ظرف هاي بعد از مهماني را جمع ميكنم. اين يعني در ميان دوستانم بوده ام .

 

خدا را شكر كه لباسهايم كمي برايم تنگ شده. اين يعني غذاي كافي براي خوردن دارم .

 

خدا را شكر كه بايد زمين را بشويم و پنجره ها را تميز كنم . اين يعني خانه اي دارم .

 

خدا را شكر كه اين همه شستني و اتو كردني دارم . اين يعني لباس براي پوشيدن دارم.

 

خدا را شكر كه هر روز صبح زود بيدار ميشوم. اين يعني من زنده ام.

                                                   ادامه دارد...

 



چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:خدا را شكر, :: 19:58 ::  نويسنده : كوثر مباشري

سلام دوستان.......

بچه ها به دليل اينكه هر كي منو ميديد ميگفت عجب اسم مزخرفي واسه وبلاگت انتخاب كردي منم طي يك عمليات شجاعانه اسم وبلاگمو به شناخت شنبليله ي بي شيله پيله تغيير دادم تا دهن كسايي رو كه خودشون ميدونن ببندم.

اميد است كه مطالبمون مورد توجه شما دوست عزيز قرار بگيرد...

نظر فراموشتون نشه

به قول يه دوست:

مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااچ



دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, :: 13:8 ::  نويسنده : كوثر مباشري

يني همه ي عشقم اينه كه بعد از خوردن پرتقال پوستشو خورد كنم.

ولي مامانم ميگه شوگون نداره يه بلايي سرت مياد(آخر خرافات)



شنبه 9 دی 1391برچسب:, :: 12:41 ::  نويسنده : كوثر مباشري

 

 

دردنامه

اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم "غذا" بنامیم و حال آنکه در
زبان عربی غذا به "پس آب شتر" گفته میشود. در دهخدا بخوانید: غذا. [ غ َ] (ع اِ) بول شتر. (اقرب الموارد). رجوع به غذی شود.
دهخدا توصیه کرده است به جای غذا از پزا استفاده کنیم: دهخدا: پزآ ( پز + آ ) ، پخته شده و آماده گردیده ، واژه پزا را میتوان بجای غذا که هموزن یکدیگر میباشند بکار برد تا با این روند از درایش واژگان ناپسند بیگانه در زبان پارسی خودداری نمود
و
اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم
و حال آنکه در زبان عربی حیوان را بااین کلمه میشمارند و انسان را با
کلمۀ "تن" میشمارند؟ شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی
میشناسید.
اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آنکه این کلمه
نام کشور عزیزمان میباشد؟
اعراب به ما آموختند که "شاهنامه آخرش خوش است" و حال آنکه فردوسی در انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید.

عرب به ما کلمه ی اٌمت را آموخت به معنای ((گلیه ی شتر)) اعراب به ایرانیان را موالی نامیدند....
آیا بیشتر از این میشود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمد، که به کسانی احترام میگذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته اند وهنوز با استفادۀ همین کلمات به ریشش می خندد.
آیا در کتاب سفینه البهار نمیخوانیم کهبالاترین ایرانی از پست ترین عرب
پست تر است؟!!!!

خداااااااااا . . .



جمعه 8 دی 1391برچسب:, :: 17:33 ::  نويسنده : كوثر مباشري

رزمنده ايراني                                               رزمنده آمريكايي                                                                 



پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, :: 11:32 ::  نويسنده : كوثر مباشري

آبجيم بستني چوبي ميخره

بعد چوبشو در مياره بستنيو ميريزه تو بشقاب با قاشق ميخوره

من

چوب بستني

آبجيم

(نمونه ي كاملي از يك شيرازي اصيل...)



پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, :: 10:41 ::  نويسنده : كوثر مباشري

هر وقت مامان بابام ميان بالاسرم من تو دسكتاپم با جديت تمام دارم ريفريش ميكنم.

شمام آره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, :: 10:30 ::  نويسنده : كوثر مباشري

هاي دوستاي گلم

بچه ها به جان شما نباشه به جان خودم ديروز يه جوري ضايع شدم كه نگو.گوش كن:

آقا ما ديروز خير سرمون با دوستمون رفتيم خريد  بگو خب...

تو مغازه ها پرسه ميزديم و چيز باب طبع پيدا نميكرديم ناچار دوستم گفت بريم اون لاين خيابون ببينيم چيزي پيدا ميكنيم يا نه.ما هم كه مطيع فرمان رفيق.....

آماده شديم كه از جوب بپريم اون طرف . رفيق پريد و ما مونديم و جوب.....

از قضا دو تا پسر شيك و همچين تر تميز اونجا واساده بودن....

آقا پريدن ما همانا و افتادن توي جوب همانا......

منو ميگي با چادر ولو توي جوب(ما كلا دختر مثبتي هستيم)و از خجالت مثل لبو.اون دو تا پسر بدبخت هم كه از ترس رنگ به رخسار نداشتن(عجب پسراي با جنبه اي بودن خدا وكيلي)

خلاصه اين شد كه ما كنف و با قيافه اي ......و رفيقي نامرد كه از خنده داشت ميتركيد اومديم خونه و پشت دست داغ كرديم كه ديگه از رو جوب نپريم..........................

حالا از اينا گذشته من تو كف اون دوتا پسر موندم كه بر خلاف قيافشون خدا وكيلي آدم بودن.خدا به عمر و عزتشون بيفزايد.

فعلا باي باي دوستان.



یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, :: 17:43 ::  نويسنده : كوثر مباشري

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد